سوال010/چرا در اسلام دیه و ارث زن نصف مرد است؟

سوال 010 : 

مگر نه این است که اسلام دین مساوات و عدالت است، پس چگونه حکم به نصف بودن دیه و ارث زن بر مرد می کند؟  

پاسخ :


یکی از سؤالاتی که گاهگاهی در دنیای امروز مطرح می شود، تفاوتهایی است که بین زن و مرد در احکام شرع وجود دارد. دنیای جدید ـ که بر اساس صرفا تفکر بشری منهای وحی، پایه ریزی شده است ـ معمولا چنین تفاوتهایی را نمی پذیرد. و همین جوّ فرهنگی موجود دنیا ـ که توسط قدرتهای برتر زمانه بر پایه تبلیغات و سایر امور ساخته می شود ـ بالطبع سؤالات مزبور را در ارتباط با حکمت وجود این فرقها برانگیخته است. در این جهت فرقی بین جوامع اسلامی و غیر اسلامی وجود ندارد. سؤال سؤال است و در هر ذهنی وجود پیدا می کند. وظیفه پاسداران آیین الهی است که حتی المقدور ذهن سؤال کنندگان را مجاب و قانع سازند. علی ایّ حال، یکی از مواردی که زیاد سؤال می شود، تفاوت دیه زن و مرد است. سؤال این است که مگر نه این است که اسلام دین مساوات و عدالت است، و تفاوت انسانها با معیارهای شرعی هم تنها با تقوا ارزیابی می شود، پس چگونه حکم به نصف بودن دیه زن بر مرد می کند؟ آیا زن و مرد در طبقه بندی ارزشی متفاوتی جای می گیرند؟ قبل از جواب به این سؤال بطور کلی باید دانسته شود که در مطالعه نظام حقوق زن در اسلام چه در این بحث، و چه در بحث ارث و ... توجه به یک نکته ضروری است؛ و آن این که هدف عالی نظام حقوقی اسلام، در کنار سایر تعالیم عقیدتی، اخلاقی و سیاسی آن سعادت جاوید انسان و تقرب به درگاه حضرت حق است؛ و اختلافات حقوقی بین زن و مرد در اسلام، از یک سو، بر اساس این حقیقت باید ارزیابی شود. این اختصاص به قوانین مربوط به زن و مرد ندارد. مثلا در یک بازی فوتبال هم نمی توان صرفا بر اساس توانایی های یکسان دو بازیکن گفت: چرا باید یکی را محدود کنیم که تنها در خط دفاعی بازی کند و اجازه حمله به او داده نشود، و به دیگری این اختیار داده شود! چرا که هدف این کار جمعی جز بر اساس این تفاوتها تأمین نمی شود؛ و باید توجه داشت که ضرر عدم التزام به این تفاوتها متوجه تک تک بازیکنان خواهد بود. جهت دیگر در ارزش داوری قوانین، اختلافاتی است که نظام تکوین در زن و مرد بوجود آورده، می بایست جستجو شود. به عبارت روشن تر، اختلافات طبیعی و تکوینی در جسم و روح زن و مرد، و بعضاً موقعیت و نقش متفاوتی که زن و مرد در درون خانواده و عرصه اجتماع دارند، می تواند تفاوت در قانون را ضروری سازد. محصل کلام آن که در ارزیابی هر باید و نباید می بایست از یک سو، هدف، و از سوی دیگر، واقعیت را مدنظر قرارداد؛ و همانطور که وضع قوانین مختلف در شرایط واحد و یکسان می تواند ظالمانه باشد، متقابلاً وضع قوانین واحد در شرایط و موقعیتهای متفاوت ستمگرانه خواهد بود. عقل با این هر دو نوع ستم مخالف است، و لذا است که بین عدالت و تساوی فرق می بیند. اما حکم دیه؛ واقع امر آن است که تفاوت دیه زن و مرد به معنای تفاوت ارزش انسانی آنان نیست. در اسلام ارزش انسانها تنها به تقوا است، و در این جهت فرقی بین زن و مرد، سیاه و سفید، پیر و جوان و فقطر و غنی نیست. «إن أکرمکم عند الله أتقاکم» این مسئله امری غیر قابل انکار و مورد تأکیدات مکرر قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت اوست. اما در فلسفه تنصیف دیه زن نسبت به مرد، از روایات چنین بر می آید که رجوع آن به تأثیرات اقتصادی جنایت بر زندگی اجتماعی و خانوادگی است. توضیح مطلب آن که از آنجا که به طور غالبی و نوعی خسارت اقتصادی ناشی از مرگ یا نقص عضو و خسارت بدنی ای که به مرد وارد می شود ، بیش از خسارتی است که از ناحیه نقص و حرج و قتل یک زن وارد می شود، دیه مرد را دو برابر زن قرار داده اند. این حکم چندان غیر قابل فهم نیست. همه جای دنیا– حتی در دنیای امروز که سعی شده شرائط اجتماعی و اقتصادی برای زنان و مردان مساوی قرار داده شود- تأثیر اقتصادی مرد بر خانه و اجتماع بیش از زن است. به این توجه کنید که احکام برای غالب انسانها جعل می شود و نمی توان انتظار داشت که احکام برای فرد فرد زنها و مردها به طور جداگانه جعل شود. لذا اگر احیانا زنی از توان تولید اقتصادی بالاتری برخوردار بود این نقض حکم بالا نخواهد بود. علاوه بر این که وظائف مالی مرد بسیار سنگین تر از زن در جامعه اسلامی است. مرد در جامعه اسلامی عهده دار نفقه خانواده و حتی گاهی پدر و مادر خود است، پرداخت مهریه همسر با اوست، و ...  این در حالی که معمولا مسئولیت مالی بزرگی بر دوش زن در جامعه نیست. با توجه به این عرائض پر واضح است که فقدان یک مرد در خانواده ضربه اقتصادی بیشتری بر خانواده وارد کرده و ایشان را با چه مشکلات مادی مواجه می سازد. لذا شاید به این جهت باشد که اسلام دیه مرد را بیشتر قرار داده تا مقداری جبران کننده لطمات وارده از فقدان او را بر طرف نماید. تذکر سه نکته در آخر نیز ضروری است: 1- فلسفه هایی که برای احکام بیان می شود، به عنوان حکمت احکام می باشند، و علت کامل احکام عمدتاً پوشیده است. 2- چنانکه بیان شد، بیشتر بودن دیه مرد نشان از فضیلت او نمی باشد، چرا که اصولاً دیه غیر از خون بها ـ به معنای لغوی آن ـ است زیرا اگر مراد از دیه خون بها می بود، می بایست دیه انسانهای عالم و موثر در جامعه بیش از سایر افراد باشد، و حال آنکه همه در این جهت مساوی اند. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه کتب ذیل مراجعه نمائید: 1- نظام حقوق زن در اسلام، آیت الله شهید مطهری. 2- فلسفه حقوق، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 3- زن در آینه جمال وجلال، آیت الله جوادی آملی. 4- شطرنج و دیه، آیت الله احمد آذری قمی.



پاسخگو : مرکز مشاوره تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.