سوال072/آیا دجال وجود دارد ودر زمان قبل هم بوده است؟

سوال072:

آیا دجال وجود دارد ودر زمان قبل هم بوده است؟

پاسخ:

باسلام.

در مورد اصل دجال اختلافات زیادی وجود دارد. دجال در لغت دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کم ارزش باشد ولی روی  آن زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار می برند یعنی  آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا می رسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.
پیشینه دجال:
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی گردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده می شود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده می شود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بوده اند[2] در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود می باشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت می باشد.
مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه ارزشمند الامام المهدی با عنوان «تاریخ الغیبه الکبری» بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. که خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه کننده واگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشه تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمی گردانند که در کتاب بحارالانوار و کتب دیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف می باشد و نمی شود به این توصیفات اعتماد نمود.[3]
به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر است مخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ می رسد و متعین است که بگوییم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به یک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره نموده اند.
اما دیدگاه ما: از منظر ما اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی که درباره اش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانه هایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را از دست داده است.
در مجموع می توان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
1 . دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق، سرخ  رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد.[5]
و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صیه است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اصحابش به قصد دیدار او به خانه اش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مانع شدند.[6]
قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید کرده روایتی را نقل می کند که خود فرزند صائد دجال بودن خود را انکار می کند اشاره می نماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده است که می گوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمی شود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اکنون می خواهم به مکه بروم.
2 . دجال نوعی و سمبلیک: علامه سیدمحمد صدر در این باره می فرماید: مفهوم دجال سمبل پیچیده ترین و خطرناک ترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهان بینی ماتریالیستی غرب است[7] و عده ای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل می دانند و این نکته را نیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشم پوشی از اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریه دیگری نیز درباره دجال وجود دارد و آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمرده اند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید می نمایند از جمله روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش می فرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8]
توضیح بیشتر آنکه دجال از ریشه دجل به معناى دروغ گوى حیله گر است. اصل داستان دجال در کتاب هاى مسیحیان است. در انجیل این واژه بارها به کار رفته است و از کسانى که منکر حضرت مسیح باشند، به عنوان دجال یاد شده است. در ترجمه انگلیسى کتاب هاى مقدس مسیحى واژه «آنتى کِراسْت» Antichrist. (دجال، ضدمسیح) به کار رفته است.
نکته قابل توجه این است که در روایات زیادى از اهل سنت، خروج دجال از نشانه هاى برپایى قیامت دانسته شده است و اهل سنت تکیه زیاد و عجیبی بر این موضوع دارند و در کتب مختلف آنان به این موضوع پرداخته اند، اما در کتاب هاى روایى شیعه، تنها چند روایت در مورد خروج دجال به عنوان یکى از علایم ظهور غیر حتمی حضرت مهدى(عج) آمده است که از نظر سند، چندان معتبر و قابل قبول نیستند. (رجوع کنید: نشانه های یار و چکامه انتظار، مهدی علیزاده، انتشارات مسجد مقدس جمکران)
به هر حال با توجه به معناى لغوى «دجال»، مقصود از آن، چه بسا نام شخص معینى نباشد؛ بلکه هر کس که با ادعاى پوچ و بى اساس و با تمسک به انواع و اسباب حیله گرى و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس دجال ها متعدد خواهند بود. بنابراین احتمال، قضیه دجال بیانگر این مطلب است که در آستانه انقلاب مهدى(عج)، افراد حیله گرى براى نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلى همه تلاش خود را به کار مى گیرند تا با تزویر و حیله گرى مردم را نسبت به اصالت و تحقق آن انقلاب و استوارى رهبرى دچار تردید سازند!! چه بسا «دجال» کنایه از کفر جهانى و سیطره فرهنگ مادى بر ضد جهان باشد. استکبار با ظاهرى فریبنده و با قدرت مادى، صنعتى و فنى عظیمى که در اختیار دارد، سعى مى کند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. براین اساس است که پیامبران، امت هاى خود را از فتنه دجال بیم داده اند: «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال»؛ بحارالانوار، ج 52، ص 205؛ ر.ک: دادگستر جهان، ص 223، چشم به راه مهدى، ص 289.؛ «هیچ پیامبرى مبعوث نشد، مگر آنکه قومش را از فتنه دجال بر حذر داشت».
در جمع بندی دیدگاهها در این باره می توان گفت که : بر فرض قبول روایات در مورد دجال، در روایات از دجالهای متعددی سخن به میان آمده است . و هر شخص یا جریانی که موجب گمراهی مردم گردد، دجال شمرده می شود . اما در میان این دجالان شخص فریبنده و حیله گری هست که سر آمد همه دجالان و فتنه گران است و این دجال از نشانه های ظهور در آخر الزمان است .
حال منظور از این دجال کیست؟ آیا در جامعه کنونى ما مصداق دارد؟
دجال از ریشه دجل به معناى دروغ گوى حیله کار است. اصل داستان دجال در کتاب هاى مسیحیان است. در انجیل این واژه بارها به کار رفته است و از کسانى که منکر حضرت مسیح باشند، به عنوان دجال یاد شده است. در ترجمه انگلیسى کتاب هاى مقدس مسیحى واژه «آنتى کِراسْت» Antichrist. (دجال، ضدمسیح) به کار رفته است. بنابراین دجال کلمه عربی است که با تشدید نوشته می شود .
در روایات زیادى از اهل سنت، خروج دجال از نشانه هاى برپایى قیامت دانسته شده است. در کتاب هاى روایى شیعه، تنها چند روایت در مورد خروج دجال به عنوان یکى از علایم ظهور حضرت مهدى(عج) آمده است که از نظر سند، معتبر و قابل قبولى نیستند ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 193..
در حدیثى آمده است: «هنگامى که غنایم قسطنطنیه را تقسیم مى کنند، خبر خروج دجال به حضرت و یارانش مى رسد» معجم احادیث امام مهدى، ج 2، ص 50..
با توجه به معناى لغوى «دجال»، مقصود از آن، چه بسا نام شخص معینى نباشد؛ بلکه هر کس که با ادعاى پوچ و بى اساس و با تمسک به انواع و اسباب حیله گرى و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس دجال ها متعدد خواهند بود. بنابراین احتمال، قضیه دجال بیانگر این مطلب است که در آستانه انقلاب مهدى(عج)، افراد حیله گرى براى نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلى همه تلاش خود را به کار مى گیرند تا با تزویر و حیله گرى مردم را نسبت به اصالت و تحقق آن انقلاب و استوارى رهبرى دچار تردید سازند!!
چه بسا «دجال» کنایه از کفر جهانى و سیطره فرهنگ مادى بر ضد جهان باشد. استکبار با ظاهرى فریبنده و با قدرت مادى، صنعتى و فنى عظیمى که در اختیار دارد، سعى مى کند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. براین اساس است که پیامبران، امت هاى خود را از فتنه دجال بیم داده اند: «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال»؛ بحارالانوار، ج 52، ص 205؛ ر.ک: دادگستر جهان، ص 223، چشم به راه مهدى، ص 289.؛ «هیچ پیامبرى مبعوث نشد، مگر آنکه قومش را از فتنه دجال بر حذر داشت».
به نظر می رسد ظهور شخصى به نام دجال و دشمنى هاى شدید او با امام مهدى و فتنه هاى فراوان او، قرین صحت است و براساس روایات گروه هاى فراوانى (چون یهودیان، زنا زادگان، شراب خواران، آوازه خوانان، افراد سفیه و...) از او حمایت خواهند و فرجام کار او نیز کشته شدن به دست امام مهدى(عج) است.
امام صادق«ع» مى فرماید: «قائم بعد از غیبت ظهور مى کند و دجال را مى کشد و زمین را از هر ظلم و ستمى پاک مى سازد» معجم احادیث الامام مهدى(عج)، ج 2، ص 134..
البته در منابع اهل سنت آمده که دجال به دست عیسى«ع» کشته مى شود که منافاتى با این دیدگاه شیعه ندارد؛ زیرا عیسى«ع» تابع حضرت مهدى(عج) بوده و به دستور او دجال را مى کشد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک: مهدویت ( پس از ظهور ), رحیم کارگر.

[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181.
[2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78.
[3] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78.
[4] . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه افتخارزاده، ص 643.
[5] . صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.
[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی.
[7] . نشانه های یار و چکامه انتظار، مهدی علیزاده، ص 67.
[8] . اثبات الهداه، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431.



منبع : اداره پرسمان نهاد رهبری در دانشگاه ها


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.