سوال061/آیا ایران با زور اسلام آورد؟

سوال061:

آیا ایران با زور اسلام آورد؟ 

 پاسخ :



باسلام .


پاسخ به این سوال شما را باید در سه قسمت ارائه نمود.


در بخش نخست باید گفت: به طور کلی فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران تقریبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.



1- فتح به جنگ.
اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگ‌های مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع می‌کرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار می‌گرفت.



2- فتح به صلح.
پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری می‌پرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش می رفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر می شد مگر در سرزمین فارس. 
فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشه‌های استوارتری داشت.
خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.



نهاوند: بلاذری می‌نویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار می‌کردند و مسلمانان ایشان را هزیمت می‌داند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».



دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.
شهرهای ماسپذان ، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.



همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانی‌ای شده بود که در نهاند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).
اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن می‌نویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مال‌شان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.
و به همین ترتیب سایر شهر‌های ایران ... 



بخش دوم: جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام و اعراب

انگیزه و نحوه برخورد هر یک از اقشار اجتماعی ایران با اعراب و اسلام تقریبا متفاوت از دیگری بوده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


1- دربار سلطنتی،‌ اشراف. 
یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی و خاندان سلطنتی از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بیشتر به درخواست مسلمانان مبنی بر قبول اسلام جواب منفی دادند و با هر شکست یک گام به عقب می‌نشستند و در انتظار پیروزی بر حریفان خود بودند. شاهزادگان ساسانی حتی سالها پس از سقوط این سلسله هنوز هوای سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان یزدگرد در سال 110ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود.


2- امرای سپاه ساسانی.
اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتشساسانی و نیز اشراف نزدیک به دربار سلطنتی ، عموما در مقابل سپاه مسلمین ایستادگی می‌کردند، زیرا موجودیت آن‌ها به حکومت ساسانی وابسته بود و راه دیگری برایشان متصور نبود.


3- حکام،‌ امرای محلی و دهقانان.
این گروه نیز خود دو دسته می‌شدند : 1- حاکمان مناطق غربی 2- حاکمان مناطق شرقی. 
در مناطق غربی برخی از این حکام به تنهایی یا در کنار امرای نظامی به رویاروی با سپاه اسلام پرداختند اما در نهایت به علت فقدان حکومت مرکزی و اینکه اتکای آنان در گذران زندگی‌شان بر درآمدهای ارضی استوار بود به سازش با مسلمانان روی آوردند.
اما در نواحی شرقی ایران همچون خراسان، حکام و اشراف محلی بویژه دهقانان (در این برهه زمانی مراد از دهقان، کسانی است که : عهده دار جمع آوری مالیات بودند) به دلیل عدم انگیزه مقاومت و نیز حفظ جایگاه اجتماعی و امتیازهای شخصی و نیازشان به مسلمانان، برای متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پیش گرفتند و حتی برای تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ایشان پیشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال 29 ق به والی بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.


4- کشاورزان و رعایا.
ریچارد بولت در مورد این دسته می‌نویسد: در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایرانی، دو گروه بیش از همه تمایل به گرایش به اسلام داشتند، اسیران جنگی و افرادی که از طبقات پائین جامعه بودند مانند رعایایی که در اراضی کشاورزی به کار مشغول بودند.
بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن می‌سازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانه‌ای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمی‌شود.
از سوی دیگر با آن که اسلام خود، داعیه جهان شمولی داشت اما روشن است که باید میان فتوحاتِِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد. به عبارت دیگر گرچه در مجموع، فتح اسلامی بوسیله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.
برخی از محققین نیز بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل فتح شده از جمله ایران تاکید ورزیده‌اند.




بخش سوم: نفوذ تشیع و علاقه به اهل بیت در ایران 
با توجه به این که محبت اهل بیت جزء اصول و اساس تشیع می باشد لذا بررسی چگونگی پیدایش تشیع و نحوه گشترش آن به نوع ارتباط ایرانیان با اهل بیت کمک زیادی می کند. باید به این نکته توجه کرد که پیدایش تشیع در ایران , به صورت دفعی و ناگهانی نبود; بلکه تشیع در ایران سیر تدریجی داشت . سیر تدریجی نفوذ تشیع در ایران , دارای مراحل زیر است : 
1. نفوذ تشیع در میان موالی ایران در عراق ;
2. نفوذ تشیع در مناطق مرکزی ایران همچون قم ; 
3. توسعه گرایش های شیعی با روی کار آمدن بنی عباس ; 
4. فتح طبرستان به دست علویان ;
5. برپایی حکومت آل بویه ; 
6. نفوذ تشیع پس از حمله مغول ها; 
7. روی کار آمدن دولت صفویه .

بر این اساس , نمی توان برای نفوذ تشیع و علاقه به اهل بیت در ایران , یک عامل یا دو عامل ذکر کرد; چون در هر دوره وضعیت خاص فرهنگی , سیاسی و اقتصادی حاکم بود. به عنوان مثال , ما نمی توانیم وضعیت روحی مردم در سال 16 هجری قمری را با مردمی که یکصد سال بعد از آن زندگی می کردند, یکسان بدانیم . مردمی که در قرن پنجم هجری قمری زندگی می کردند با مردمی که در صدر اسلام مورد هجوم مسلمانان قرار گرفتند, برابر نیستند و دارای شرایط مختلف بودند و درباره آنان نمی توان داوری واحد کرد. اگر مردم ایران , روزگاری مورد هجوم بنی امیه بودند, روزگاری هم بنی عباس را بر سر کار آوردند و زمانی حکومت مستقل تشکیل دادند و حتی حاکم بر بغداد شدند. روشن است که این شرایط, یکسان نیست . گرایش مردم ایران به تشیع , روزگاری قوی شد که حاکم بر بغداد شدند و زمانی این گرایش سرعت یافت که مغول ها بر آنان مسلط شدند. بنابراین , دور از تحقیق و انصاف است که کسی بگوید: مردم ایران چون از بنی امیه ستم دیدند, برای مبارزه با آنها شیعه شدند، بلکه عوامل تشیع مردم ایران همانهایی است که به آنها اشاره کردیم و اگر این مراحل هفتگانه به تفصیل مورد مطالعه قرار گیرد, هیچ گونه شبهه ای در باطل بودن این دیدگاه نمی ماند.
مردم ایران در زمان آل بویه شیعه شده بودند و حکومت آل بویه حکومت شیعی بوده است و این از وقایع مسلم تاریخ است و آل بویه در قرن پنجم بودند در حالیکه صفویان در قرن نهم بودند . در زمان صفویان اکثر مردم شیعه بودند و به خاطر همین صفویان پیروز شدند و مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کردند . 



برای آگاهی دقیق و کامل در این باره به کتابهای زیر مراجعه فرمایید :
1- جعفریان , تاریخ پیدایش تشیع در ایران، چاپ سوم .
2- علامه محمد حسین مظفر، تاریخ شیعه، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
3- سید محسن امینی عاملی، الشیعه فی مسارهم التاریخی، ص 677 به بعد (این کتاب در حقیقت مقدمه اعیان الشیعه است).
4- شیخ سلمان ظاهر، تاریخ الشیعه السیاسی الثقافی الدینی، در3 جلد ( به زبان عربی است و بخشی از آن به تاریخ تشیع در ایران مربوط است).
5- جعفریان،جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام، قم، انتشارات انصاریان.
6- آیت الله شهید مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام.
پی نوشت:
. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.
. بلاذری، فتوح البلدان، ص304.
. حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.
.یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علیم و فرهنگی، 1362ش، ج2، ص43؛ فتوح البلدان، ص258.
. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص33.
. یعقوبی، البلدان، ترجمه آیتی، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، چاپ سوم، ص330؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص167.
. گروش به اسلام در قرون میانه،‌ ص44.
. کارنامه اسلام، ص11؛ تاریخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.
. برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، علمی وفرهنگی، 1364ش، چاپ دوم،‌ ج1، ص240؛ تاریخ گسترش اسلام،‌ ص152.


پاسخگو : اداره پرسمان نهاد رهبری در دانشگاه ها

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.