برخی از منابع دینی که به حکمت موجودات جهان میپردازند؛ به دو نوع از حکمت روئیدن مو اشاره دارند:
1. جنبههای بهداشتی جسم است؛ مانند اینکه روییدن و سپس تراشیدن مو موجب
دفع بعضی از سموم بدن است. یا اینکه برای رفع آلودگی محل آن است؛ زیرا محل
آن به دلیل رطوبت برای آلودگی آمادگی بیشتری دارد.
2. جنبه دوم مسائل اخلاقی است؛ زیرا انسان مجبور به بر طرف کردن موهای
زاید بدن است؛ و این اشتغال به ازاله میتواند مقداری از تکبر و غرور انسان
را کاهش دهد؛ و سبب شود تا انسان به ضعف و ناتوانی خود پی ببرد.
مفضل بن عمر یکی از شاگردان امام صادق(ع) در این زمینه از آنحضرت چنین
نقل میکند: «نیک اندیشه کن که چگونه آفرینش از هر خطا، زیان و ناهماهنگى
به دور است و یکسره حکمت و تقدیر است و مصلحت و سود.
اصحاب «مانى» و دیگران که خواستند بر آفرینش و هدفمندى آن اشکال گیرند،
رویش مو در روى زهار و زیر بغل را ناروا شمردند، غافل از اینکه رشد مو در
این مکانها با وجود رطوبت در آنها مرتبط است و چنانکه گیاه در جاى مرطوب
مىروید، مو نیز در این جاها رشد مىکند. آیا نمىبینى که این جاها براى
پذیرش مواد زاید بدن از همه جا مناسبتر است؟ وانگهى این امر باعث مىشود
که [گذشته از تدابیر الهى] خود انسان نیز قدرى به بدن خود برسد و از
رهگذر بهداشت و نظافت، تنى سالم داشته باشد. همچنین با کوتاه کردن موهاى
زاید بدن، روحیه آتشین، تندى، سرمستى و خشم او شکسته شود و از پرداختن به
سرگرمیهاى گمراه کننده و بیکارى پرهیز نماید». (*)
(*) مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم، داوری، ص 72، قم، چاپ سوم، بیتا.
پاسخگو : مرکز مشاوره دینی اسلام کوئست