سوال032/چطور با وجود این همه مشکلات به خدا توکل کنم؟

سوال 032 :  

با سلام و خسته نباشید . من مشکلی بزرگ برام پیش اومده و خیلی ناراحت هستم . همه بم میگن به خدا توکل کن و همه چیز رو به خدا بسپار . خوش حل می کنه . بخدا نمی دونم توکل یعنی چی؟ باید چکار کنم ؟  

 

پاسخ :   

 

باسلام و عرض وقت بخیر خدمت شما بزرگوار .  

 

1- اگر نا امیدی از رحمت خداست که حقیقتاً جای ندارد زیرا خدایی که رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا امیدی در مورد او معنا ندارد آیا می شود کنار دریا بود و از دیدن دریا نا امید شد؟ خیر، فقط کافی است چشم باز کنیم تا دریا را ببینیم. نا امیدی در مورد خدا به ما بر می گردد و ایراد از ناحیه ماست. ما به وظایف خود عمل نمی کنیم آن وقت از رحمت خداوند نا امید می گردیم.
در قرآن کریم آمده که «از رحمت خدا نا امید نمی شوند مگر گروه کافران».(1)
زنی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد که «زنی بچه خود را به دست خود کشته آیا برای او توبه است؟ حضرت فرمود: قسم به خدائی که جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در دست قدرت اوست اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خدای تعالی صدق او را بداند که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی نماید توبه اش را قبول می نماید و گناهانش را عفو می کند و به درستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده.(2)
حساسیت فراوان روی نا امیدی از رحمت خدا بدان جهت است که شخص مأیوس از رحمت الهی دیگر هیچ بازگشتی برای خود نمی بیند و به همین علت به هر کاری ممکن است دست بزند. اگر قدری در صفات خدا مطالعه نماییم هیچ گاه از رحمت او نا امید نمی گردیم.
2- گاهی هم نا امیدی در امور دنیوی است و ناراحت است که چرا به فلان نقطه نرسیده؟ و امیدی هم به رسیدن آن ندارد.
اول باید دانست که آرزوهای دنیوی ما باید با میزان تلاش و توانمندی های ما هماهنگ باشد. شخصی که تلاش نمی کند، پر واضح است که به نقطه موفقی هم نخواهد رسید. فاصله ای که بین آرزوهای انسان و میزان تلاش و توانمندی های او وجود دارد، عاملی برای پدیدار شدن ناامیدی و یأس در افراد است. به عبارت دیگر صرف آرزو داشتن اما برنامه ای مشخص برای رسیدن به آن نداشتن و تلاش و جدیت لازم را انجام ندادن مشکلی را حل نخواهد کرد.
در گام اول باید محدوده آرزو را مشخص کرد، در گام دوم باید توانمندی های خود را شناخت و در گام سوم باید به صورت جدی و با داشتن برنامه برای رسیدن به آرزوها و اهداف اقدام نمود.
بسیاری از نا امیدی ها ناشی از عدم برنامه ریزی و عجله است. انسان دوست دارد زود به ثروت برسد و مشکلات پیشاروی او فوراً حل شود. در حالی که این عالم، عالم اسباب و علل است و هر کاری از طریق خود انجام می شود. انسان با برنامه ریزی صحیح بر اساس داشته ها و توانمندی ها و با تکیه بر پشتکار و توکل بر خداوند موفق خواهد شد.
جوان مؤمنی که برای همه کارش برنامه دارد ناامیدی به سراغش نخواهد آمد.. او برای کار، زندگی، درس، مطالعه،عبادت، ورزش، تفریح، خواب و ... برنامه دارد و هر لحظه در حال پیمودن مسیر کمال و رسیدن به قرب الهی است، چرا نا امید شود؟ از چه نا امید شود؟ قرب الهی آن قدر لذیذ و زیباست که کسی در این مسیر خسته نخواهد شد چه رسد به نا امیدی. آیا عاشقی که در پی معشوق است و او را روبروی خود می بیند و به سوی او می رود از دیدن او نا امید می شود؟
جوان مؤمن تلاشش را می کند و بقیه را به خدا می سپارد، اگر به مصلحت او بود خدا می دهد و اگر نبود که هیچ. دیگر جای اعتراض نیست. چه بسیار ثروتمندانی که آب خوش از گلویشان پایین نمی رود و چه بسیار انسان های معمولی و با قناعتی که با لذت زندگی می کنند.
چند نکته:
1- نا امیدی معمولاً از سرگردانی نشأت می گیرد و انسانی که نداند« ز کجا آمده؟ آمدنش بهر چه بود؟ و به کجا می رود آخر؟» سرگردان است. اگر این سه سؤال برای انسان حل شد، اصلاً نا امیدی برایش معنا ندارد.
پس از حل شدن این سه سؤال ، آرزوهای بلند دنیوی نیز کم شده و ریشه های نا امیدی نیز قطع می گردد.
2- گرفتاری های دنیوی به صلاح ما بوده و در سازندگی ما بسیار مؤثر است. با دیدن سختی ها نباید نا امید شد. مولوی در مثنوی داستانی آورده به این مضمون که :اگر شخصی بر گلیم چوب می زند ، می خواهد گرد و غبار آن را بگیرد و قصد ندارد گلیم را کتک بزند. مصیبت ها و گرفتاری ها از این باب است. یعنی اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازیانه مصیبت و گرفتاری است. البته گرفتاری ها هم دوره ای دارد و خواهد گذشت. انّ مع العسر یسراً.
3- توجه به این که خداوند، عالِم، آگاه و رازق است و از احوال ما با خبر می باشد نیز در رفع نا امیدی مؤثر است. اگر ما به وظیفه خود که بندگی خداوند است عمل کنیم، قطعاً خداوند هم روزی معنوی و مادی بندگانش را افزایش خواهد داد. «من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب» کسی که تقوای الهی پیشه کند خداوند برای او راه چاره قرار می دهد و او را از جایی که گمان نمی کند روزی خواهد داد.(سوره طلاق/2و3).
4- توجه به خداوند و از حدود بندگی خارج نشدن در زمان نا امیدی و گرفتاری بسیار ارزشمند بوده و دوره این سختی نیز خواهد گذشت. این مسأله امتحان سخت الهی است که با صبر و یاری جستن از خداوند از آن بیرون خواهید آمد.
5- به این نکته نیز توجه داشته باشیم که «اقبال و ادبار در زندگی هر انسانی دیده می شود. اقبال یعنی «روح انسان به معنویات مایل است و از آن لذت می برد و ادبار یعنی روح انسان به معنویات تمایل ندارد و گویا به آن پشت کرده و مطالبه ندارد. در زمان ادبار گفته اند که به واجبات عمل کنید تا زمان آن بگذرد. بالاخره روح انسان در این دنیای مادی حالات مختلف دارد. 


و اما توکل 


برای زیاد شدن توکل ابتدا باید با حقیقت توکل آشنا شد و سپس به ثمرات آن توجه جدی کرد.
توکل به خداوند به فرد کمک کند که بتواند مراحل زندگی را با توان و امید هرچه بیشتر طی نماید. توکل از ماده وکالت ‏به معنى سپردن کارها به خدا و اعتماد بر لطف اوست، نه به این معنى که دست از تلاش و کوشش بردارد بلکه تا آنجا در توان دارد تلاش کند و منزلگاه ها را یکى بعد از دیگرى با تمام توان بپیماید، اما خود را مستقل نپندارد و آنچه از توان او بیرون است ‏را به خدا واگذارد و از الطاف جلیه و خفیه او مدد بطلبد. حقیقت توکلى که در شرع اسلامى آمده همان اعتماد قلبى در تمام کارها بر خدا، و صرف نظر کردن از ماسوى الله است
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مى‏خوانیم از جبرئیل سؤال فرمود: «ما التوکل على الله عز و جل; توکل بر خداوند بزرگ چیست؟» عرض کرد: «العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطى و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق; حقیقت توکل علم و آگاهى به این است که مخلوق نه زیانى می زند و نه سودى می رساند، نه چیزى می بخشد، و نه بازمی دارد، و(دیگر) نا امید شدن از خلق است(یعنى همه چیز را از سوى خدا و به اذن و فرمان او بداند)». سپس فرمود: «فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوى الله و لم یرج و لم‏یخف سوى الله، و لم یطمع فى احد سوى الله، فهذا هو التوکل; هنگامى که بنده خدا چنین باشد، جز براى خدا عملى انجام نمى‏دهد و امید و ترسى جز به خدا ندارد، و به احدی جز خدا دل نمى‏بندد، این است‏حقیقت توکل‏»(3) در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که از امام معصوم پرسیدند: توکل چیست؟ فرمود: «لاتخاف سواه; توکل این است که از غیر خدا نترسى‏». (4) از این تعبیرات به خوبى استفاده مى‏شود که روح توکل انقطاع الى الله یعنى بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است، و آن که داراى این روحیه نباشد به حقیقت توکل نایل نشده است
توکل یعنی توجه به این نکته که «لا مؤثـّر فی الوجود الا الله». 

 


ثمرات توکل 

 


1- نجات انسان توسط خداوند: لقمان به فرزند خود اندرز کرد که : فرزند عزیزم! به خداوند اعتماد کن و آن گاه در میان مردم پرس و جو کن(ببین) آیا کسی هست که به خدا اعتماد کرده باشد و خداوند او را نجات نداده باشد؟ فرزند عزیزم به خدا توکل کن و آن گاه در میان مردم پرس و جو کن ببین کیست که به خدا توکل کرده و خداوند کفایتش نکرده باشد؟(5)
2- هر که دوست دارد نیرومند ترین مردم باشد، باید به خداوند متعال توکل کند.(6)
3- هر که به خدا توکل کند دشواری ها برای او آسان شود و اسباب برایش فراهم گردد.(7)
4- هر که به خدا اعتماد کند خداوند شادمانی نشانش دهد و کارهایش را کفایت کند.(8)
5- توکل به خدا باعث مغلوب نشدن در کارها می شود.(9)
6- بی نیازی و عزت از ثمرات توکل است.
امام صادق علیه السلام : بی نیازی و عزت به هر طرف می گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آن جای گیر می شوند.(10)
7- اعتماد به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبان رسیدن به هر بلندایی.(11) 

 

 

 

منابع:
1- سوره یوسف/87
2- گناهان کبیره ، شهید دستغیب، ج1، ص89، بحث یأس
3- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 138، حدیث‏23.
4- بحارالانوار، جلد 68، صفحه‏143، حدیث 42.
5- منتخب میزان الحکمة، 6706
6- منتخب میزان الحکمة،6707
7- منتخب میزان الحکمة،6708
8- منتخب میزان الحکمة،6709
9- منتخب میزان الحکمة،6710
10- منتخب میزان الحکمة،6711
11- منتخب میزان الحکمة،6713 مطالعه بیشتر:
گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج1، ص89، بحث یأس
معراج السعادة، ملا احمد نراقی
نهج البلاغة     

 

 

 

پاسخگو : اداره پرسمان نهاد رهبری در دانشگاه ها

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.